ایده اصلی کتاب سرشت نظم – پدیده زندگی (The Nature of Order – The phenomenon of life) کریستوفر الکساندر این است که زندگی ساختارمند است و کیفیتیست که به خاطر وجود یک ساختار مشخص در تمامیت پدیده حاصل می گردد و بر پایه این ساختار توصیف کننده آن چیزی است که ما به عنوان کیفیت ساخت مصنوعات درک می کنیم .
گفته می شود که راز و قلب تپنده یک روند زنده ، توسعه ، تقویت و تعمیق در کلیت آن است . بر این اساس یک ساختار بر پایه حفظ تحول خویش می تواند زنده بماند و این موضوع بیانیست از این که ما نمی توانیم با طراحی یک بنا ، ساختار زنده کاملاً آشکار آن را خلق کنیم که آشکارا زندگی خویش را بنمایاند و سپس با انواع مصالح آن را بسازیم . بلکه ساختار یک بنا می بایست در زمان ، خود را آشکار سازد. اما از یک سوی معماری با دلالت ضمنی ، تصویر سازی ذهنی و نمادگرایی بازنمایی می شود که نشان گر حضور عنصر تاریخی ، همچون یادبود و یادگاری به مثابه پیش شرط تجربه حال طراح می باشد . از دیگر سوی ، حیات ساختار یک بنا منوط به حفظ تحول آن در بستر زمان است که دیگر با عنصر یادواره ای تاریخ تعریف نمی پذیرد بلکه ماجرایی است ذاکر از وقوع یافتن و روی دادن ساختار بنا در قالب دگرگونی های خودنوسازنده و پدید آورنده ساختارهای نوین ارتباطی که می تواند ضامن سیر فرایند مدرنیته آن باشد . بر پایه این دو روند تاریخی که اولی مفهوم ساز شکل ساختار بنا و دیگری معنا بخش آن به عنوان اثری هنری است مسئله ای مرکزی این خواهد بود : چگونه مفاهیم حاصله از خلق اولیه اثر به وسیله طراح می تواند در تلفیق با عناصر فرهنگی ، اجتماعی مناسب در بستر زمان ، تسهیل کننده دگرگونی های ساختاری اثر ، معنا بخشی به آن و شکل گیری مدرنیته اش باشد ؟