ملک یار

وبلاگی برای اندیشیدن با یکدیگر

ملک یار

وبلاگی برای اندیشیدن با یکدیگر

فکر کنم یا نکنم ؟

یکی از دوستان بسیار خوبم متنی با عنوان فکر کن نوشت ( البته نمی دانم نقل قول بود یا که نه )در این متن آمده :

وقتی سرشاراز لذت هستی قول نده ،
وقتی غمگین هستی جواب نده،
و وقتی خشمگین هستی تصمیم نگیر ، دوباره فکرکن ، وخردمندانه عمل کن.


آن را خواندم اما موافقش نبودم در واقع زاویه نگاهش به لذت ، غم ، خشم و فکر و خرد با آن چه من در ذهن داشتم متفاوت بود :

آیا وقتی سرشاراز لذت هستی نباید قول دهی ؟
وقتی غمگین هستی جواب دهی؟
و وقتی خشمگین هستی تصمیم گیری ؟ دوباره فکرکنی ، وخردمندانه عمل کنی؟

نه من این گونه نمی اندیشم .

لذت من صدای وجودم است و ریشه ای که خرد دارد نه به عمق وجودم است .

غم من غم یارم است در غم او خود را می یابم پس جواب می دهم .

اگر این دو که گفتم باشد خشم من از خویشتن  است پس آری تصمیم نیز می گیرم .

و دیگر فکر نمی کنم ، دست رد به سینه خرد می زنم و تنها می اندیشم .

نظرات 3 + ارسال نظر
آرمان چهارشنبه 13 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 08:04 ب.ظ

بنام خداوند جان و خرد کزین برتر اندیشه بر نگذرد
خردبهتراز هرچه ایزدبداد ستایش خرد را به از راه داد
خردرهنمایوخرددلگشای خرددست گیردبه هردو سرای
همیشه خرد را تو دستور دار بدو جانت از ناسزادوردار

حکیم ابوالقاسم فردوسی

آرمان چهارشنبه 13 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 08:11 ب.ظ

در جوامع دینی و ایدئولوژیک رهبران و راهنمایی کنندگان از جامعه میخواهند تا افراد به تعقل روی آورند و پیرامون باورهای خود بیندیشند اما در یک جامعه سکولار اندیشمندان تلاش میکنند بذر شک و دو دلی نسبت به باورهای گذشته در دل افراد جامعه بکارند تا ناچار شوند دست به تحقیق کنکاش و مطالعه بزنند تا بتوانند روشهای جدیدی را برای اتخاذ تصمیم و حل مشکلات خود در پیش گیرند . که این خود جنبه ای از بهره بردن از خرد و سرچشمه برتری انسان نسبت به حیوانات است .

آرمان عزیز فرمایش شما کاملاٌ متین است اما باید به این نکته اشاره کنم که خرد هرچند حیطه ای وسیع تر از ذهن را در بر می گیرد و البت از برتری های آدمی بر حیوان است ولی یکی دیگر از ویژگی های انسانی که در حیوان نیافت می شود واژه ای به نام خواست است خواستی که نه فقط زاده خرد بلکه از ژرفای عمیق تر بر می خیزد و آن وجود آدمی است وجودی که در آن ذهن ، دل و حتی تن آدمی دخیل است و درک این وجود تو را به سطحی بالاتر از خرد می رساند و آن اندیشه ای است که از منظر اسپینوزا ، صفتیست در نوع خود لایتناهی که رابطی میان تفکر به عنوان یک حالت متناهی ، توسط عقل سلیم ( خرد ) با جوهر ه پاک لایتناهی الهیست . و این خواست عمیق است که بر پایه اندیشه و در پی نگاهی فلسفی و تغییر واقعیات موجود مسیر شناخت و تعالی انسان را هموار می سازد

آرمان چهارشنبه 20 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 07:15 ب.ظ

خواست واژه جالبیست ولی در مکاتبی از عرفان اصلی به نام اصل تسلیم مطرح میشود که در واقع پذیرفتن آنچه بر تو اتفاق می افتد و مقاومت نکردن در برابر حوادث بدون تلاش است که این همان پذیرفتن سنت قضا و قدر در اسلام است و این کاملا مغایر تاکید بر خواست انسان است.

تعریفی که شما از خواست بیان می دارید بسیار متفاوت با آن چه من در سرم دارم است . آن چه من خواست می نامم یک تمنای درونی با تبار اخلاقی است یک خواهشی عظیم که وجود تو را به حرکت می اندازد و هر سیری و سلوکی در این وادی تو را به وجد می آورد . این خواست کاملاْ در حیطه شخصی قرار گرفته و دست هر گونه عامل خارجیی از آن کوتاه است . و این چنین خواستی است که زائده اندیشه ای در نوع خود لایتنهایی است و بالفعل شدن آن وجود تو را به رشد و تعالی و شکل گیری فردیت انسانی می شود هر چند چه بسیار کسانی که این واژه را ساده انگاشته و خود را بازیچه ان ساخته و به بیراه رفته اند .

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد